تنها تو

تیرماه ماه درگذشت منصفی بود.نمی خواهم دوباره از او بگویم که بسیار گفته اند. دلم میخواهد از نزدیکترین فرد به او بگویم و این شخص کسی نبود جز حسن کرمی. دوست و یار همیشگی ابرام که همچون او سرشار از ذوق و احساس و ترانه بود.

 

تنها تو میدانی 

             بر من چه رفته است 

تنها تو می توانی بدانی 

چگونه کودکی یتیم و چهار ساله 

شبی در بشکه ی زباله در کوچه 

با گرسنگی بی پناهی و هراس مدام  

 

                          میتواند چهل سال پیرشود ناگاه 

و عمری بدون قلب 

                      تصور کند دوست می دارد. 

تنها تو می توانی 

                    مومنانه و عاشق 

زمین وحشتزده از ناایمنی و گناه را 

                                        در آغوش گیری 

و انسان بی قلب و بی پناهی را که منم 

                                این گونه مادرانه دوست بداری 

 

تنها تو می توانی 

              ایمان گمشده 

و آخرین خداوند زنده ام باشی 

 

تنهاتو می توانی  بدانی 

 

                    بر من چه رفته است.

نظرات 7 + ارسال نظر
لی پنج‌شنبه 10 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:43 ب.ظ http://leee.us

بسیار زیبا بود . از کرمی بود این کار ؟

بله از ایشون بود از کتابشون

شاهدان جمعه 11 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:43 ق.ظ http://www.ostad-iliya.org

گزارشات مستند تصویری از اعمال خارق العاده یکی از اساتید بزرگ علوم باطنی در قرن حاضر
قسمت اول :
http://www.youtube.com/watch?v=FT2ofz60c1E&feature=related

قسمت دوم:
http://www.4shared.com/video/WJQI_jRC/Maktum_Part_2-_subtitle.html

قسمت سوم :
http://www.youtube.com/watch?v=uKncsgzLOpE&feature=related

طیبه جمعه 11 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 06:11 ب.ظ http://aknoonman.blogsky.com

دوست عزیزم از اینکه همت نموده وشعری از زنده یاد حسن کرمی ارائه کردین جای تشکر دارد.اما با توجه به اینکه هر شاعری در پرونده اش اثر قوی وهم ضعیف دارد کاش برای نمونه از شعر درخشان تری استفاده می کردین.در این صورت شایستگی و برجستگی هنر ایشان نمایان تر می بود.
من آسان بودم
زمینم همسایه ی آب بود
وآسمانم به رفاقت چنان نزدیک
که نفس های آبی اش
موهایم را شانه می زد...
برادر ، برادرم بود
مادر وعشق
با دهانی یکسان
خواب ونوازش را
بر گونه ام می ریختند
تا تو سختم کردی
مشکلم کردی
تا شقاوت سنگ
مرگ برادرم را آسان کرد...
ایمان حسی من
ای پرستش نیاموخته
در زخم مذهبی چشم ها
مرگ برادرم را آسان مکن!
بوسه را چگونه پاک کنم
که لبانت از خون برادرم سرخ است.....
و خون برادرم
که چهره ی سربازان مرده را
از شجاعت خیس می کند.
یک قطره
تنها یک قطره
همه چیز را نجات خواهد داد.















.

طیبه جان بله این شعر بسیار زیباست ولی حسم من در آن لحظه فقط با این شعر حسن بود.

تنهاتو می توانی بدانی



بر من چه رفته است.

پیر فرزانه جمعه 11 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 07:58 ب.ظ http://pirefarzaneh.blogfa.com/

بسیار زیبا بود. بسیار زیبا.
شاد باشی نازنین .

امان جمعه 11 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 09:31 ب.ظ

سلام وممنون از لطفتون
شعر جالبی بود
امیدواری هایت مستدام

وبگرد شنبه 12 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:17 ق.ظ http://www.bloglist.blogfa.com

وبلاگ های بروز هرمزگان
سیما و یادی از دوست منصفی
شو لباس بانوان در بندرعباس
جابجایی در آموزش و پرورش جاسک
عکس های برنامه زمین پاک

جواد قاسمی شنبه 12 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:19 ق.ظ http://pesaresohrab.blogfa.com

دو سطر به اخر -زنده-فکر میکنم صحیح باشه

ممنون از اشاره خوبتون تصحیح شد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد