چقدر دلم به شما ها خوشه.

این روزها که  سردرگمیم همه.این روزها که هر کاری میکنیم بعضی چیزها درست نمی شود. این روزها که گاهی دلتنگیهای جمعه تا اواسط هفته بعدش ولت نمکنه.این روزها که تموم نمیشه حساب کتاب دلتنگیام .  

فقط دلم رو با خوندن وبلاگهای شما خوش میکنم از اینکه میبینم اطرافم نفراتی هستند که آگاه هستند امیدوار میشم  و بدلیل مشکلی سیستم من داره برا همه نمیتونم کامنت بگذارم. . 

 

من هم وبلاگها را میخونم چه لینک باشیم چه نه ولی سیستمم مشکل داره مخصوصا با blogsky و کامنت گذاشتن برام مشکله. 

 

جا داره از تمامتون تشکر کنم. 

 

سیما.

تنها تو

تیرماه ماه درگذشت منصفی بود.نمی خواهم دوباره از او بگویم که بسیار گفته اند. دلم میخواهد از نزدیکترین فرد به او بگویم و این شخص کسی نبود جز حسن کرمی. دوست و یار همیشگی ابرام که همچون او سرشار از ذوق و احساس و ترانه بود.

 

تنها تو میدانی 

             بر من چه رفته است 

تنها تو می توانی بدانی 

چگونه کودکی یتیم و چهار ساله 

شبی در بشکه ی زباله در کوچه 

با گرسنگی بی پناهی و هراس مدام  

 

                          میتواند چهل سال پیرشود ناگاه 

و عمری بدون قلب 

                      تصور کند دوست می دارد. 

تنها تو می توانی 

                    مومنانه و عاشق 

زمین وحشتزده از ناایمنی و گناه را 

                                        در آغوش گیری 

و انسان بی قلب و بی پناهی را که منم 

                                این گونه مادرانه دوست بداری 

 

تنها تو می توانی 

              ایمان گمشده 

و آخرین خداوند زنده ام باشی 

 

تنهاتو می توانی  بدانی 

 

                    بر من چه رفته است.

مرد تکثیر شده

ژوزه سارامگو در این کتاب با مواجه ساختن این دو موجود استثنایی با یکدیگر ماجرای عجیبی را ارائه میدهد که ماورای تفکرات انسان است.رمان زیبایی در مورد شخصیت متفاوت با دو طرز فکر متفاوت و دو حرفه متفاوت ولی در عین حال چنان شبیه به یکدیگر که حتی نزدیکانشان هم نمیتوانند تفاوتی بین آنها احساس کند. مرد تکثیر شده رمانی است که انسان را در برابر مهمترین پرسش زندگی قرار می دهد. 

 

 

مرد تکتیر شده: 

نوشته: ژوزه سارامگو 

برنده جایزه ادبی نوبل سال ۱۹۹۸  

ترجمه: عبدالرضا روز خوش

زنان و مردان قوی

دوست عزیز آقای راهبر امامدادی برای من یک کامنت گذاشته با این مضمون زیر که برام خیلی جالب بود:

 

(یادم باشد که مردها از زن قوی خوششان می آید، اما تنها برای این که زمینش بزنند و زور و هوشمندی و زرنگی خودشان را ثابت کنند. وگرنه وقتی تن داد، تبدیل به تفاله می شود و کم کم از چشمشان می افتد. زن قوی در فرهنگ ما همیشه دچار دردسر می شود.  او هم آدم است و دل دارد و بالاخره باید یکی را انتخاب کند. اما بسیار به ندرت پیدا می شود مردی که زن را همان گونه قوی بخواهد و تمایلی نداشته باشد که خردش کند. ) 

 

نمی دونم دلیل گفتن این حرفشون چی بود. اولش دلم خوش شد گفتم با من بوده پس من قویم.ولی بعد نه! 

 

 فکر نمیکنم همه مردان اینطوری باشند حداقل مرد ما اینجوری نیست. خوش بحالمون شانس آوردیم. 

فقط میدونم قوی بودن زن و مرد نمیشناسه. ولی من به عنوان یک فرد این جامعه عاشق همه مردها و زنان قوی هستم.دیدنشون به ادم انرژی  و پویایی میده. همیشه دوست دارم دور و برم همچین دوستانی داشته باشم. افرادی که خمود و یک بعدی باشند برام سخته ارتباط داشتن باهاشون. از زنانی که همه وقتشون رو به پختن غذا مهمانی و البته پس انداز و پر کردن جیب شوهرشون باشه هم خوشم نمی یاد. و صد البته  همچنین از مردهایی که قدرت تفکر وزمینه پیشرفت رو از زنها میگیرن. 

 

اونچیزی که به پیشرفت جامعه کمک میکنه زن صرفه جو و خانه دار تنها  و مرد ی که فقط به فکر کاسبی باشه نیست. به نظر من رشد اجتماعی مهمترین رکن یک جامعه است. این کار محقق نمیشه مگر داشتن مردان و زنان قوی وآگاه .

ندای جوان

دوستان من نیاز به کسی دارم که یک نسخه برای منم بگیره از هر شماره ش