فراموش کرده ام
دیگر کسی برای من نامه ای نمی نویسد
پستچی ها فقط قبوض ، احظاریه و کارت های سوخت را جابجا میکنند.
دیگر نامه ای، تمر پاکتی ،خطی از تو مرا شگفت زده نخواهد کرد.
ترانه ای the wall با ضرباهنگ داس ها
رقص ترس ها ترس ها
هزار بار نامت را که سرج کنم
ترا نمی شناسد این لامصب
هیچ نامه ای نیامده نرفته از تو
از تو هیچ نیست.
بیهوده است .
باور کن وقتی من
درون خویش میپوسم
بی کلامی از تو
پنجره ای تکرار می شود.
ناگزیر میگذرد.
ناگزیر پیر میشوم
بی لبخندی از تو