زهر خوش

خار هزار خاطره خوش

هزار نیش شیرین بر دلم

پشت ترانه ها هست که میروید

دلم به پیچک صدایت

می نوشد زخم ضربه های دلنشین

آکوردی که بر جانم نشسته است

زنده به دردی شده ام

زنده به مرگی که فرا میرسد

تا چه باشد

سرگذشت هزار لحظه

که بی خاطره تو بگذرد

در ذهن خالی کودکان من

شبانه های سرد

ماهتاب و دریا و هزار زخم شیرین