فلش بک

رسیتا ل پیانو

جوانی با کله ای پر نت

ضرباهنگ آکوری که فرود آمد

غصه

هیچ بود

دور شده بود

دور شده بودم

می دانستم

می دانست

که بهانه ای نیست

 ناگزیر  

بیهوده  

بی هدف پا به پا کردم نرفتن را

بیهوده به ولیعصر اندیشیدم

به تاکسی ها به شلوغی

به توهم گم شدن

حل شدن این حس تلخ تو فشار مسافران مترو

کتابهای ممنوعه ممنوعه فروش

تنهایی فیلمهای  مبتذل سینما سپیده

دور شده بود مثل همیشه

دور شده بودم مثل هیچ وقت 

دوره شده بودم با کله ای پر نت 

 و آکوردی که فرود می آمد .