راز من

هزار سال پیش بود

 بر من هزار سال گذشت

کشف تو در دستان من

  با نفسی تنگ

قلبی پر درد


هیچ کس نفهمید

هیچ ندانست

آتشی در کف به در و دیوار میزدم

هیچ کس 

هیچ نگفت



تمام شد 

فاصله ها پر شد

بازنده شدم


هزار سال گذشت

 تو کشف شدی

بین روزهای بی من

 ترا به انگشت نشانم میدهند

رنگین کمان بی باران


 هزار سال درونم

هزار سال چو آتشی در کف

هیچ کسی

راز مرا نفهمید





نظرات 1 + ارسال نظر
لی سه‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 03:34 ق.ظ http://www.leee.us

یاد این شعر افتادم :
سالی که بر من و تو گذشت فقط 365 روز نبود
جمعه ها را باید دو روز حساب کرد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد